امیر پرشیا

امیر پرشیا

امیر پرشیا

امیر پرشیا

هر وقت دلم تنگ میشه فقط میتونم بیام اینجا

نمیدونم چرا نمیشه واسه کسی دردل کنم

اصلا میترسم دردل کنم

3 ماهی میشه برگشتم ، از اینکه بازم ایران هستم خوشحالم 

هیچ جا خونه خوده آدم نمیشه ، دلم واسه مامان و آبجیم یه ذره شده بود

دوباره شروع کردم به کار

تنها چیزی که از غم ها دورم میکنه کاره

چرا؟

خیلی احساس تنهایی میکنم

شروع دوباره

بازم سلام هرچند کسی این وبلاگ رو نمیخونه

اینجا محفل تنهایی منه

نمیدونم چرا بازم برگشتم اینجا

زندگیم 1 ماهی میشه رفته به یه سمت جدید، سمتی که زیاد بهش مطمئن نیستم.

البته این محیط جدید رو دوس دارم

ولی دور از خونواده واسم خیلی سخته

دلم واسه همه خاطراتم تنگ شده

دلم واسه سسمی دلم واسه سوییس کش واسه گلد ماین واسه همه چییییییی

چرا پسرا نمیتونن مثل یه دختر گریه کنن تا یه کم آروم بشن؟!

با ظاهر چیزی که میبینی قضاوت نکن

شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی
هر لحظه به دام دگری پا بستی
گفتا شیخا هر آن چه گویی هستم
آیا تو چنان که می نمایی هستی

باز هم جک

پسر:عاشقتم دختر:خفه شو پسر:دوست دارم دختر:خفه شو پسر:دلم برات تنگ میشه دختر:خفه شو پسر:با من ازدواج میکنی دختر:راست می گی پسر:خفه شو 


 یه روز یه رشتی به پسرش می گه : گوش کن باباجون . این قدر دختر بازی نکن . یه وقت ایدز می گیری . اگه تو ایدز بگیری کلفتمون هم ایدز می گیره . اگه اون ایدز بگیره منم ایدز می گیرم اگه من ایدز بگیرم مادرتم می گیره . اگه مادرت ایدز بگیره همه شهر ایدز می گیرن 

 

 قبلاً پدر ها هفت تا دختر شوهر میدادن همشون هم خوشبخت میشدند... ولی الان یه دختر را هفت بار شوهر میدن آخرش برمیگرده خونه باباش